kiss and love

HoMe| ♥ |eMaiL| ♥ |Profile| ♥ |Design| ♥ |Archive

خیلی از آدم هایی که دوست دارن با شما باشند ؛ از روی علاقه به شما نیست ،
صرفاً به خاطر این که چشم ندارند شما را با کسِ دیگری ببینند !
آن زمانیکه مطمئن شدند تنها هستید ، تنهایتان می گذارند . . . !

 

gothic Halloween
 

عشق و محبت ردپای خدا در زندگیست ، امیدوارم زندگیت پر از ردپای خدا باشد . . .

رد پاهایم را پاک می کنم !
به کسی نگویید من روزی در این دنیا بودم . . .
خدایا می شود استعفا دهم ؟!
کم آورده ام . . . !

 

هنوز برایت می نویسم . . .
درست شبیه پسرکی نابینا که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد . . .

 


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,| 14:58|bahar|

 

 

یکرنگ که باشی،
 زود چشمشان را میزنی،
 خسته میشوند از رنگ تکراریت،
 این روزها دوره ی رنگین کمان هاست

 

کسی که بتونه تو تنهایی خوشحال باشه خیلی وقته آب از سرش گذشته . . .

 

برای خیانت ، هزار راه هست !
اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !

 

 
 

 

 


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,| 14:30|bahar|

 

 

 

 

عکس متحرک عاشقانه قلب

 
دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نخواهد شد...
 
برای نگاه کردنم!
بوسیدنم!
 
خندیدنم!
برای تمام لحظه هایی که کنارم بودی!
 
روزی که نیستم
 
دلت برای همه ی این ها تنگ خواهد شد!!!
 
 
 
 
 

نقابم کو
اینجا همه نقابی بر چهره دارند
می خواهم همرنگ جماعت شم
اینجا صداقت تاوان دارد
نقابم کو
اینجا بوی یکرنگی نیست
نقابم کو؟

 

 
هر شب ...
به خودم قول میدهم كه ...
فراموشـت كنم !
وقتی عکســـت را می بینم...
تو را كه نه ...!!!
اما قولم را فراموش می كنم...!!!

 

 
همـــیشه منتظر کسی باش که تـــو رو با همه دیـــوونگیت قبول داشته باشه
 و تـــو رو به همه نشون بده و بگه :
این دیوونه … عـــــشق مــــــنه!
 
يه وقــــتایی که دلت گـرفته ؛
بغض داری ،
آروم نـیستی !
دلت بـــراش تـنگ شده ....
حـوصله ی هـیـچـکسو نـداری !
...
 
به یــاد لحظه ای بیفت کـه :
اون هــمه ی بی قـراری هــای تـو رو دیـــد؛
امــا ....
چـشمـاشـو بست و رفــت ... !!

 

 

چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر میکنی؛
 
و بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم !
 
نمیخوامت ... این جمله رو بشنوی :

" غلط کردی چه بخوای چه نخوای مــــــال منـــــی " ... !!!

 

 

هـــــــر نفـــس ،
درد اســـت که ميکشـــم !!!
اي کــاش يا بـــــــــــودي ،
يـــــا اصـــلا نبودي !!!
ايـــــن که هســـتي
و کنــــارم نيســــتي ...
ديـــــــــوانه ام ميکنـــــــــد

دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
+ادامــــﮧ کلیکــ کن+
|جمعه 10 آذر 1391برچسب:,| 14:52|bahar|
 
فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی!
اعتراف کردم که عاشقم، جرمم را باور نکرددی!
گفتم بدون تو میمیرم،لبخندی تلخ زدی!
از دل تنگی ات اشک ریختم، چشمهای خیسم را ندیدی!
چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور!
چگونه بگویم که بی تو این زندگی یرایم عذاب است، تا تو نیز مرا درک کنی!
صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید!
اشکهایم را همه دیدند!
آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا اخر در اینجا گرفتارم
گرفتار عشقی که باور ندارد مرا،
فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالست ، حرفهای من بیچاره ،
دروغی ست!
حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ،دیگر اشک نریزم و درون خود بسوزم!
اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد و دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو مردم
اما رفتنم محال است، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ،جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست!
آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم ، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم
گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و فراموش نشدنیست


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|جمعه 10 آذر 1391برچسب:,| 14:6|bahar|

 

 

 
 
 
آزادی فقط لخت گشتن در خیابان نیست!
آزادی راحتی گشت و گذار با دوست پسر و دختر نیست!!

آزادی یعنی تو کافر هستی
ولی به دین من احترام میگذاری!

آزادی یعنی تو مسیحی هستی
ولی محرم از دم هیئت مسلمونا که گذشتی
صدای ضبط را کم میکنی!

آزادی یعنی یکی در خیابان با حجاب بود
تو تمسخرش نمیکنی!

آزادی یعنی دو برادر یکی در اتاقش عکس شاه
و دیگری در اتاق عکس خمینی!

آزادی یعنی من پیکم را پر میکنم
تو نمازت را سر وقت میخوانی

آزادی یعنـــــــــی آزادی
 

                                

ازخداپرسیدم خدایا چه چیزی  تورا ناراخت میکند خداوند فرمود هر وقت بنده ای با من سخن میگوید چنان به حرفهای او گوش میدهم  که گویی به جز او بنده ای ندارم ولی او چنان سخن میگوید انگار من خدای همه هستم الا او.

 

 

مناظره زنـدگی و مـرگ - www.taknaz.ir

و خداوند همان حس قشنگیست که در ظلمت شب
آن زمانی که  گلویت همه از بغض تر است
وقتی از شدت تنهایی ایام به خود می پیچی
و زمانی که فرومانده ز بخت خویشی
لحظاتی که وجودت همه از درد پراست
وکسی می خواهی
تکیه بر شانهء بی منت او
های های از ته دل
ناله ات حلقه زند بر چشمت
گوش گر بسپاری می شنوی
که نسیمی آرام
که پر از حس قشنگ خوبیست
در تمام تن و روحت جاریست
که تورا میخواند
ای تو تنهاتر از احساس غریب"
"من کنارت هستم


مناظره زنـدگی و مـرگ - www.taknaz.ir

 

دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|شنبه 4 آذر 1391برچسب:,| 21:15|bahar|

 

 

 
وقتی خواستن ها بوی شهوت میدهند
وقتی بودنها طعم نیاز دارند
وقتی تنهایی ها بی هیچ نیازی به یار با هر کسی پر میشود
وقتی نگاه ها هرزه به هر سو روانه میشود
وقتی غریزه احساس را پوشش میدهد
وقتی انسان بودن آرزویی دست نیافتنی میشود
دیگر نمی خواهمت نه تورا و نه هیچ کس دیگر ...!!!

 

www.taknaz.ir - کارت پستال های بسیار زیبای عاشقانه

چه قدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری،

“از ســــــــــادگی نــــیـــست”

شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی !!!www.taknaz.ir - کارت پستال های بسیار زیبای عاشقانه


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|شنبه 4 آذر 1391برچسب:,| 12:43|bahar|

عجیب حکایتی است! “عزیز” ترین ها – حسین(ع) و یوسف(ع) از “گودال” و “چاه” به آسمان عزت رسیده اند. (دکتر سنگری)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


امام حسین (ع):
ای مردم! در تحصیل ارزش های انسانی رقابت کنید
و در بدست اوردن گنجینه های پر ارزش معنوی از همدیگر پیشی بگیرید

***********************************

کربلا نشان داد که با شکیب در عطشی کوتاه، میتوان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد. (دکتر سنگری)
**********************************

این نیزه مرا به عشقتان میدوزد
در عمق وجود شعله می افروزد
امسال اگرچه در زمستانم باز
از بردن اسم تو لبم می سوزد
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

**********************************

 


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|شنبه 4 آذر 1391برچسب:,| 12:8|bahar|


نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

اس ام اس های ویژه ماه محرم (8)  www.taknaz.ir


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|شنبه 4 آذر 1391برچسب:,| 12:2|bahar|

——————————————-

جانم فدای نام زیبایت، ابوالفضل قربان زخم چشم بینایت، ابولفضل
گر من به چای القمه بودم، زِ حسرت هر آن بخشکیدم برآن روزت ابولفضل
تاسوعا روز قمر بنی هاشم تسلیت باد

اس ام اس های جدید برای روز تاسوعا www.taknaz.ir


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|شنبه 4 آذر 1391برچسب:,| 11:52|bahar|

بلا و ابتلا

بلا و ابتلا

بلا، رنج و سختی و گرفتاری‌هایی است که در زندگی و در راه عقیده برای انسان پیش می‌آید. ابتلا، گرفتار شدن به این محنت‌ها و رنج‌ها است و ثمره آن نوعی آزمایش خلوص و پاک شدن از نیت‌های ناسالم و انگیزه‌های غیرالهی است.

غیر از مفهوم درد و رنج و گرفتاری، که باید از آن به خدا پناه برد و از خدا عاقبت طلیبد، و غیر از معنای آزمون و امتحان، که برای تشخیص میزان اطاعت و تبعیت و ایمان افراد است، مفهوم عمیق‌تر و عرفانی‌تری هم دارد و آن عبارت است از دوست داشتن رنج و سختی در راه رضای دوست و تحمل عاشقانه محنت‌ها و شداید، برای دست یافتن به قرب‌ الهی.

این‌گونه بلا، از سوی خداوند، لطفی به بندگانش محسوب می‌شود و تحمل آن نشانه عشق و صدق ایمان عبد نسبت به خدا است و به مفهوم «رضا» و «تسلیم» از بعد عرفانی نزدیک است.

اگر با دیگرانش بود میلی                                چرا جام مرا بشکست لیلی

در روایات بسیاری، بلا برای دوستان خدا مطرح شده است و از این دید، هر که به خدا نزدیک‌تر باشد، محنت و بلای بیشتری هم خواهد چشید:

هر که در این بزم مقرب‌تر است                    جام بلا بیشترش می‌دهند

برای برخی که کم ظرفیت و ناخالص‌اند، بلا و گرفتاری در راه ایمان، آفت است و آنان را از راه حق بیرون می‌برد. اینان کسانی‌اند که حتی دینداری‌شان با انگیزه‌های دنیایی و مادی است. امام حسین علیه‌السلام در اشاره به چنین کسانی می‌فرماید:

بلا و ابتلا

«الناسُ عَبیدُ الدُنیا و الدّین لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحُوطُونَهُ مادَرَّت مَعایِشُهُم فَاِذا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» (1)؛ مردم بنده دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، اما وقتی به وسیله «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.

اما عارفان با ایمان، نه تنها از بلا نمی‌گریزند، بلکه آن را نشانه لطف الهی و سبب پاکی روح و جان و تصفیه عمل‌ها می‌دانند و به خاطر فضیلت و پاداش آن، به استقبالش می‌روند. (2) امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«اِنَّ اللهِ اِذا اَحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ» (3)؛ خداوند هر گاه بنده‌ای را دوست بدارد، او را غرق در بلا می‌کند.

در احادیث، اینگونه بلاها، هدیه‌ای از سوی خدا یا ارتقاء درجه نزد پروردگار محسوب شده و شدت ابتلا به تناسب قوت ایمان بیان شده است و از این رو است كه خدای متعال، حضرت علی علیه‌السلام را به بلاها و رنج‌هایی ویژه مبتلا ساخت که هیچ یک از اولیای خودش را به آن مبتلا نکرده بود. (4) و صبر بر بلا نیز اجر شهید دارد. (5)

از این دیدگاه است که سیدالشهداء علیه‌السلام در روز عاشورا در مناجاتی که در آخرین لحظات حیات با خدا دارد، پروردگار را هم به نعمت‌های سرشارش می‌ستاید، هم به بلای نیکویش: «سابِغُ النِعمَةِ حَسَنُ البَلاءِ.»( 6)

همچنین روز عاشورا، هنگام آخرین وداع با اهل‌بیت خویش، ضمن آن که آنان را آماده تحمل بلا و رنج می‌سازد (اِستَعِدُّوا لِلبَلاءِ)، فرجام خوشی برایشان بازگو می‌کند و می‌فرماید: خداوند، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب می‌کند، ولی به شما در مقابل این بلا و به عوض آن، انواع نعمت‌ها و کرامت‌ها می‌بخشد؛ پس شِکوه نکنید و چیزی بر زبان نیاورید که ارزش شما را بکاهد «و یَعوِّضُکُم عَن هذهِ البَلیَّةِ اَنواعَ النِّعمِ و الکَرامَةِ فَلا تَشکُوا و لا تَقُولوا بِاَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ قَدرَ کُم.» (7)

صاحبان همت‌های بلند و عشق‌های پاک به مبدا و معاد، از بلای الهی با روی خوش استقبال می‌کنند و این گرفتاری را به حساب خدا می‌گذارند و از او انتظار پاداش دارند.


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|جمعه 3 آذر 1391برچسب:,| 22:55|bahar|

گذشتن از پوسته دین و رسیدن به لبّ و لبابِ مکتب انبیا، در گرو معرفت والاتر و جان پاک‌تر و عشق برتر به «هستی آفرین» است.

در مکتب وحی، آنچه بیشترین و بالاترین جایگاه ارزشی را دارد، «عشق به خدا» است. این محبت، از معرفت سرچشمه می‌گیرد و آن که خدا را شناخت، در او فانی می‌شود و محبت آن محبوب ازلی و ابدی، سلطان اقلیم وجودش می‌شود و اوست که فرمان می‌راند و عبد، عاشقانه و مشتاقانه اطاعت و امتثال می‌کند.

بعد عرفانی دین، دلدادگی ویژه‌ای است که میان بنده و خالق پدید می‌آید و نتیجه آن، «صبر»، «رضا»، «تسلیم»، «شوق»، «اخلاص»، «یقین»، «اطمینان نفس»، «قرب به حق»، و این‌گونه جلوه‌های مقدس است. در سایه این تجلی الهی است که بنده، «خود» را نمی‌بیند و جز «او» را نمی‌شناسد و جز «پسند» او را نمی‌جوید.

عاشورا، به جز بعد حماسی و ظلم‌ستیزی و قیام برای اقامه عدل و قسط، بعد عرفانی دارد و متعالی‌ترین درس‌های عرفان ناب را می‌آموزد و جز در کربلا - و صحنه‌های الهام گرفته از عاشورا - کجا می‌توان تلفیق حماسه و عرفان را یافت؟

برخی از مولفان و مقتل نویسان هم که به حادثه عاشورا پرداخته‌اند، یا شاعرانی که عاشورا را به نظم کشیده‌اند (همچون عمان سامانی در گنجینة الاسرار) از بعد عرفانی به این حماسه نگریسته‌اند. پیام عرفانی عاشورا، راه و رسم سلوک خداپسندانه و منطبق با «خط پیامبران و امامان» را بیان می‌کند و خط بطلانی بر عرفان صوفی منشانه و دور بودن از صحنه حق و باطل و عمل به تکلیف اجتماعی است.

از والاترین و زلال‌ترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی، خدای متعال است. پیشوایان الهی این عشق را در بالاترین درجه‌اش داشتند. نحوه حیات و شهادتشان نیز گویای آن است.

صاحبان چنین عشق‌هایی، برای خود، تعیّنی نمی‌بینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقی «فنای فی الله» را هم در پی دارد و این فنا و جذبه، سبب می‌شود که جز ذات احدی و جز رضای خالق، چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز برای خدا، یکی از جلوه‌های همین عشق عرفانی به خدا است. فدا کردن جسم برای تعالی جان، جلوه دیگر آن است.

اگر از آن حضرت، این شعر نقل شده است که:

تَرَکتُ الخَلقَ طُرّاً فی هَواکا                           وَ اَیتَمتُ العِیالَ لِکَی اَراکا

در همین معنا است. مقام سِلم و رضا نیز ثمره همین عشق و مجذوبیت نسبت به آن یگانه محبوب است. برافروخته‌تر شدن چهره امام حسین علیه‌السلام هر چه که به لحظه شهادت نزدیک می‌شد، نشانه دیگری از این عشق ‌برین است. یاران آن حضرت نیز شوق دیدار خدا و جنت را در دل داشتند که آنگونه بی‌صبرانه چشم به راه عروس شهادت بودند.

یکی از شاعران بلند پایه، که به حادثه عاشورای حسینی از زاویه عرفانی و عشق به خدا نگاه کرده است، «عمان سامانی» است. دیوان «گنجینة‌الاسرار» او با همین تحلیل به حماسه حسینی نظر دارد.

عمان، حسین بن علی علیهما‌السلام را سرمست از شراب شوق و عشق الهی می‌بیند و پیاپی جام محبت و بلای بیشتری می‌خواهد. او را موجی برخاسته از دریا می‌داند که محو حقیقت خدا است و می‌خواهد به همان دریا بپیوندد و در این راه، از هر چه جز «او»ست دست می‌شوید و «خود» را قربانی می‌کند و در دیدار با علی‌ اکبر که عازم میدان است، بر این «تعیّن والا» هم غلبه می‌کند و حال که هیچ پرده‌ای از تعیّن و سدّ راهی جز او باقی نمانده است، اجتهادی بیش از اندازه دارد «کَاَنَّ یکی را نیز بردارد ز پیش» و بی حجاب، با خدا رو به رو گردد امام در جدال عقل و عشق، سپاه عشق را غالب می‌سازد و در وداع آخرین با خواهرش زینب، وقتی با آن «زن مردآفرین روزگار» مواجه می‌شود، از او می‌‌خواهد که حجاب وصل نشود:

همچو جان خود در آغوشش کشید              این سخن آهسته در گوشش کشید:

کای عنان‌گیر من، آیا زینبی؟              یا که آه دردمندان شبی؟

پیش پای شوق، زنجیری مکن              راه عشق است این، عنانگیری مکن

سراسر عاشورا و صحنه‌های رزم فرزندان و یاران، جلوه‌ای از این جذبه معنوی و عشق برین است و شهادت یاران و عزیزان، هر کدام «هدیه‌»‌ای به درگاه دوست است، تا رضای او تامین شود و به بزم قرب، بار دهد.

این مشرب عرفانی و عشق به خدا در جبهه‌های دفاع مقدس در ایران نیز تجلی داشت و رزمندگان عارف و صاحبدل، ره صد ساله را یک شبه می‌رفتند و به تعبیر حضرت امام خمینی (قدس سره) که شهادت را در ذائقه اولیای الهی شیرین‌تر از عسل می‌دانست و معتقد بود که از این شراب طهور معرفت و عشق، «جوانان در جبهه‌ها جرعه‌ای از آن را نوشیده و به وجد آمده‌اند» (2) و شهدا را سبکبالان عاشق شهادت می‌‌دانست که  «بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته‌اند و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع، به شهود و حضور رسیده‌اند.» (3) و مورد توصیف‌ناپذیری جذبه‌های روحانی بسیجیان عاشق شهادت با قلم و بیان می‌فرمود:

لکن آن بعد الهی عرفانی و آن جلوه معنوی ربّانی که جان‌ها را به سوی خود پرواز می‌دهد و آن قلب‌های ذوب شده در تجلیات الهی را با چه قلم و چه هنر و بیانی می‌توان ترسیم کرد؟


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|جمعه 3 آذر 1391برچسب:,| 22:45|bahar|


پرسيدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهي کشيد و گفت ماه محرم است...


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|جمعه 3 آذر 1391برچسب:,| 22:42|bahar|

زینب جان:شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما"بی حسین"شدن تو بود وشرمنده ترانکه تو بی حسین شدی وما حسینی نشدیم


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|جمعه 3 آذر 1391برچسب:,| 22:23|bahar|

کوفی بودن یعنی ، امام رو دوست داشتن ولی در امتحان و فتنه ی " زر و زور و تزویر " رد شدن ...

کوفی بودن یعنی منفعت کوتاه مدتی رو فدای مصلحتی بسیار بزرگتر کردن ...

کوفی بودن یعنی اینکه روز اول تشنه و راه گم کرده به امام رسیدن و سخاوتمندانه سیراب شدن ولی آب رو بر همون امام و خانواده اش بستن ...

کوفی بودن یعنی دوازده هزار دعوتنامه نوشتن ، ولی سی هزار نفر سرباز  رو برای  محاصره کردن او گسیل داشتن ...

کوفی بودن یعنی حرف زدن و پای حرفت نموندن؛  شعار دادن ولی عمل نکردن ؛ عهد بستن ولی پیمان شکستن ...

کوفی بودن یعنی بهترین انسان روی زمین رو دعوت کردن ولی در کنار بدترین و شقی ترین انسانها ایستادن ...

کوفی بودن یعنی قلباً با امام بودن ولی شمشیر بر علیه امام کشیدن ...

کوفی بودن یعنی ...


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:,| 12:3|bahar|

چه کوتاه است فاصله میان

بالا رفتن دست علی (ع) و بالا رفتن سر حسین (ع) ....

فاصله ای از ظهر غدیر تا ظهر عاشورا ...

 

جملات زیبا گیله مرد

 


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:,| 12:0|bahar|

عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود ...



 

جملات زیبا گیله مرد


 

 

دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:,| 11:57|bahar|

گروه گل یاس


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

برچسب‌ها: <-TagName->
|چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:,| 11:49|bahar|
De$iGner:Rihanna